شعرهای مازندرانی (تبری) میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

شعرهای مازندرانی (تبری) میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

مجموعه ای از اشعار محلی مازندرانی و شعر بی نقطه و امیری و طالبا و همچنین اصطلاحات و گویش های شیرین مازندرانی
شعرهای مازندرانی (تبری) میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

شعرهای مازندرانی (تبری) میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

مجموعه ای از اشعار محلی مازندرانی و شعر بی نقطه و امیری و طالبا و همچنین اصطلاحات و گویش های شیرین مازندرانی

بیوگرافی روستای هریکنده شهرستان بابل به همراه شعر مربوطه

 

 

تقدیم به اهالی روستای هریکنده

بیوگرافی روستای هریکنده بابل به همراه شعر مازندرانی

در قسمت مرکزی بابل واقع در جاده قائمشهر البته بین بابل و قائمشهر به یک پیچ جاده ای برخورد می کنیم که تابلویی زیبا به همراه آدرس سایتی به نام www.harikandeh.com روستای هریکنده را معرفی می کند که منطقه ای سرسبز و زیبا می باشد و اول محله با روستای گرجی آباد همسایه بوده و از آن می گذرد  . که من درباره اش گفتم:

قشنگی و خار خاره جاره بوم

هریکنده  سرسبزه جاره بوم

از  بابل تا  قائمشهر گد راه

یک پیچ دارنه دیاره روستای ما

اول مله جفته به گرجی آباد

ته قدم دور بگردم هکن یاد

در ابتدای محل به یک دوراهی برخورد می کنیم که بالا محله و پائین محله را از هم جدا می کند و مردمی مهربان و دلسوزی را در خود جای داده و همه با خدا و مهمان نواز می باشند و من گفتم:

اول مله دوراهی آغاز بونه

بالا و پائین محله واز بونه

محلی های مهربون با خدا

مهمون نواز دارنه زیاد با وفا

اون مردمون با خدا بهووم

محبت و صلح و صفا بهووم

با فرارسیدن فصل بهار و زمان کشاورزی کشاورز های محل مشغول کار در شالیزار ها می شوند و زمین را برای محصول و کاشت آماده می کنند و بعد از زمان نشا کاری منظره زیبایی در روستا ایجاد می شود که واقعاً دیدنی است و گفتم:

بهار ما فصل کار آغاز بونه

گد گد نایلون اون راسی واز بونه

اتا اتا  تیلر  چی  های  مله

ورز بونه آیش همه جای مله

گرم دکفه بینج تیم نایلون دله

سبز بهووه میس دکفه اون دله

مردم همه اهل تلاش هسنه

آخر سر زحمت و تاش هسنه

در روستا با وجود درختان پرتقال و مزرعه شالیزار و ... سرسبزی زیبایی را در خود جای داده است و در زمان قدیم از جاده فعلی و آسفالته برخوردار نبود و برای رسیدن به شهر بایستی از میان بر ها و جاده های گلی حرکت می کردند که نیمی از روز را به صورت پای پیاده و برهنه را در بر می گرفت و خیلی قدیما این طور قدیمی ها صحبت می کردند  ، هیزم و تخم مرغ ها را با پای برهنه در مناطقی عبور می کردند که به تیل تنگه  و موزی کتی نام داشتند که اول صبح با میون بر یخبندان و گل و لای عبور کردن از آن با مشکل اساسی روبرو می شدند و با حرکت کاروانان و تاجران پشت سر آنها به طرف شهر به صورت گروهی حرکت می کردند تا یخ های زمستونی کمتر آنها را اذیت کند و حالا به خواست خدا و به همت بزرگان محل برای رسیدن به شهر به زمان ده دقیقه می شود اکتفا کرد و  من در باره اش گفتم:

دشت و لت و لتکا فراوون بوین

گو کک و سیکا فراوون بوین

اسفالت جاده و همش خیابون

مثل قدیم ندارنه وه بیابون

روستای هریکنده تقریباً شصد خانوار می باشد و با وجود سرسبزی و شالیزار ها ی زیاد جلوه خاصی را در خود دارا می باشد و مسجد زیبایی به همت اهالی روستا احداث شده است که جلوه دینی خاصی را در خود منعکس کرده است و من گفتم:

شصد تا خانوار دارنه این مله

توت و صناور دار دارنه این مله

مسجد زیبای محل ره بوین

بلندی گلدسته جاره بوین

روستای هریکنده با روستا های هتکه پشت و روشن آباد و میرود پشت و گرجی آباد همسایه می باشد و در واقع منطقه ای مرکزی بین این روستا ها محسوب می شود و محله از دو پل زیبا برخوردار بوده که به نام های تخته پل و سنگ پل که با وجود رودخانه همیشه جاری زیبایی خاصی را برخوردار می باشد و من گفتم:

دوره ور محله چند تا روستا

هتکه پشته میروپشته دارنه جا

راهه محل هسه از گرجی آباد

اون وره تر وصله به روشن آباد

روش کشنه روخنه اون بنه جا

تخته پل  و  سنگ پل  بن جا

اگه یه روزی به مزار شهدای روستای هریکنده سری بزنی با وجود بیست و پنج تا شهید جلوه خاصی در امام زاده قاسم روستا برخوردار است که به همراه این شهیدان بزرگان و دیگر قدیمی های محل را در خود جای داده است و در همین جا برای شادی روح همه لازم است یه صلوات عرض نمائیم و من چنین گفتم:

آستونه بور بوین اون قدیماره

پیر و جوون شهید راهه خداره

بیست و پنج تا دارنه شهید خدا

شه  زندگی  ره  هاکردنه   فدا

از باسواد های روستای هریکنده می توان به دکتر میرنیا ها نام برد که در حفظ و آبادی محل تلاش زیادی کردند و همچنین از قاریان قران از قدیما که در مراسم ختم به خواندن قران می شوند می توان اشاره کرد که در شعر نام آنها هم آمده است :

باسواد   محله  میرنیانه

شه  رتبه جا  ندارنه  بهانه

قرآن خونای قدیم و با خدا

میر شعبان ، میرحسن ، ملا شیرآقا

ملائون  قدیم  مدیر  قرآن

ملمو نیکخواه داشتمی بابا جان

در محل از گردشگاه ها و اماکن زیبایی بر می خوریم که بسیار زیبا هستند که هر کدام با نام مستعار مربوط به خودش هنوز به همان نام باقی مانده اند و من گفتم:

گردشگاه محل چنده زیاده

بالا محل پائین محل مه یاده

تسک اندون و گد اندون مشته او

کاسکلم و چمازی دارنه میرو

مصدار و توته باغ اون دیر راه

گردش هکنیم  و  بخریم  هوا

با وجود دفتر شورا در محل بسیاری از مشکلات محل برطرف شده و همچنین با وجود بهداری محل و دفتر مخابرات به مشکلات مردم رسیدگی و قبوض پرداخت می شود و از دو نانوایی لواش و بربری برخوردار بوده تا مردم بهتر بتوانند نان خود را تهیه نمایند و من گفتم:

با  وجود  دفتر  شورا  محل

مشکلات محلی ها بونه حل

میون مله بهداشت محله دارنه

دکتر و بهداری دونده دارنه

تلفن و آب و برق گاز روستا

راحتی  و  سلامتی   روبرا

مخابرات  محله  لبه  خط

تلفن بمو سره سره خط به خط

نونوایی   بربری   آقا   گلریز

صف اسنه پیر و گد و چند تا ریز

نونوایی  لواش  چنده  شلوغه

اسم ابل دایی همش مه گوشه

در پایان با این همه راحتی از جمله آب شهر و تلفن و گاز بسیاری هم ناراضی و ناراحتند و هنوز فکر اون زمان قدیم را نمی کنند که با چه مشکلاتی زندگی می کردند و چه پیر مردان و چه پیر زنانی بودند و حالا نیستند و با زحمت و تلاش خودشان این سرمایه بسیار گران گه روستای هریکنده نام دارد را برای ما به یاد گار گذاشتند پس ما چه وظیفه ای داریم ؟

ما باید به تلاش و کوشش و با توصل به همان روش و تفکر قدیمی ها به آبادانی روستا بپردازیم و با دشمن آبادی که همان از بین رفتن آداب و رسوم است به مبارزه برخیزیم و همگی با یک صدا به آبادانی روستا گام برداریم و من طاهری هرچند نمی توانم به غیر از زبون شعر کمکی کنم و گر چه که در شهر غریبم و لی هنوز هم همان هریکنده ای هستم و برای آبادانی روستا از همه جلوتر گام برمی دارم و خلاصه گفتم:

خلاصه با این همه جا راحتی

شکایت و ناراضی ره بدینی

تلفن بمو سره چه شادابنه

ده قدمی مشغول گفتارنه

خنه همه هسنه چار در اتاق

ناگلی هسنه نا دارنه رواق

کمر دلا این گوشه تا اون گوشه

خاک و جره جم بینه اتاق گوشه

اتاق دله سازه کتین گوم بونه

آشغال با جاروی برقی توم بونه

او بموهه شهری و اتاق دله

ظرف ظروف نشونه رواق بنه

گاز  فر  و  اوپنه  آشپزخنه

مشته اینجه دکونه آشپزخنه

سرپیش همه اسفالت و کچیک بونه

گلیما سازه دهونه ریک بون

روخنه بیه دیگه توم از ماهی

هرکی شه فاظلاب هکرده راهی

گد گد ماهی روخنه چی بیه

زلال او ی روخنه چی بیه

تیکا  و  ایا  دیگه  مله  دله

بازی  نکنه  اونجه  تله دله

شرمنده من شعر چنین بتمه

آبادی شه سه این چنین بتمه

بهین همگی یک صدا و یک رنگ

دشمن آبادی سه هاکنیم جنگ

طاهری دارنه ته سه شعر فراوون

از دیر جا ایناره کنده مهمون

و در پایان من میر حمزه طاهری هریکنده ای با تخلص شعری نوپا سعی می کنم با شعر هایی که می گم یاد و خاطره قدیمی ها و معرفی نمودن روستا ها به خصوص روستای هریکنده  را حفظ کنم تا ثابت کنم مردم در روستا می توانند بهتر از شهر زندگی کنند و ممنون می شوم بعد از خواندن این رمان و شعر کوتاه نظراتتان را برای من در قسمت نظرات بفرمائید تا بهتر بتوانم کار کنم .

دیگر شعر های فارسی و مازندرانی ام در ...

http://www.taheri.blogsky.com

http://www.zavyeh.com

http://www.shereno.com

***

میر حمزه طاهری هریکنده ای (نوپا)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد