به نام خدا
اجازه بده ...
اجازه بده ، شعرم را چنین آغاز کنم
قلم و دفتر ذکرم را میان ساز کنم
اجازه بده ، اگه خدای من راضی شد
آنچه را نگفته ام ز قفل ذهن باز کنم
اجازه بده ، تا نفس در سینه می تپد
بر جمال و جسم نکته های نو ناز کنم
اجازه بده ، چکه های عاشقانه را
تا وصال و صحبت و نگاه عشق راز کنم
اجازه بده ، به عمق مطلب شنا کنم
قطره قطره حس گفته ها را ابراز کنم
اجازه بده ، تا رسیدن به مقصد خود
به سرای شاعرانه هرجا پرواز کنم
اجازه بده ، چو نم نم باران بهار
بس نویسم و دوباره نکته ام باز کنم
اجازه بده ، به عشق و امید و رتبه ام
دستم را به سوی خدای خود دراز کنم
اجازه بده ، نگم شاعرم ، اهل دلم
اجازه بده ، اسرار درون ، ایجاز کنم
***
میر حمزه طاهری هریکنده ای (نوپا)
سلام
خاری برار؟
جنوب بیتی چیکار کندی؟
برو شه شهر امه پلی برار جان
ته شهر هایی که به زبون محلی بتی خله خله قشنگنه من کشتله وبلاگ دله بخونستمه
برای مردم غزه هم شعر بعو وشون وشون وسه که کوتر واری درنه پر زنه وشونه شه خدای پلی